پری ها ، دلنوشته های یک دختر دلنوشته هایی برای زنان و دختران ، اشعار عاشقانه و مطالبی برای دختران
|
|
باران تندی می بارید همه در حال دویدن بودند تا زیر باران خیس نشوند دیدن مردم وقتی که سرهاشان را پائین گرفتند و تند تند راه می روند زیر باران جالب است پنجره اتوبوس را باز کردم و دستم را از شیشه بیرون بردم قطره های باران خیلی دلنشین روی دستم نشستند و به سر انگشتان دستم سلام کردند چه شاد و خندان بودند کف دستم را غلقلک می دادند و قصد بازی کردن داشتند که اتوبوس به ایستگاه رسید پیاده شدم و به آسمان نگاه کردم باران زیبا صورتمو را در آغوش گرفت و مرا بوسید خندیدم و از شادی لبخند چشماهایم بسته شد ولی هنوز بوسه باران را حس میکردم به قول سهراب عزیز چشمها را بايد شست
آی عشق کجاییییی آمده ام پیدایت کنم اما می دانی ؟ تو را پیدا کردم در لبخند مادرم ، در خنده کودک، در برق نگاه کودک کار که از او فال می خرم ،
آی عشق تو را فقط زیر باران نباید جست .
نظرات شما عزیزان: برچسبها: عشق, باران, دوست , مادر, چشم [ یک شنبه 23 شهريور 1399
] [ ] [ پری ها ]
|
[ سایت پول یابی : کارآفرینی , کسب درآمد خانگی , بازاریابی ] [ Weblog Themes By : poolyabi]
| |